شاينا شاينا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

ستاره هاى آسمون دل من

رسم زمونه

خيلى وقته دستم به نوشتن نميره.... صورت مهربون زن عموت يك لحظه از جلو چشمام نميره،پريساى عزيزمون،پريساى خندون و شادمون....روز جمعه چهارم بهمن خيلى حوصلت سر رفته بود بردمت پارك تا رسيديم خونه،حانيه زنگ زد:سمانه پريسا چى شده؟من مبهوت مونده بودم:يعنى چى حانيه؟...زنگ زدم مغازه بابايى فروشندش گوشى رو بر داشت صداى بابا ميومد:يا حسين...صداى هق هق بابا با فرياد يا حسين قاطى شده بود،چى شده؟هيچى پريسا رو بردن بيمارستان انگارى سكته كرده....ميخواستن به من يدفه نگن....دوباره خاله الناز بيچاره شد معمور خبر دادن....اونم چه خبرى....دستو پام ميلرزيد...ديشب اميرعلى هفت ساله رفته آب بخوره ميبينه مامانش با چشماى باز افتاده كف اشپزخونه هر چى صدا ميزنه جوابى نميشنو...
15 فروردين 1393
1